۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

مالتيپل اسکلروز(1)

Msچيست ؟

مالتيپل اسکلروزيس يک بيماری التهابی سيستم عصبی مرکزی(مغز و طناب نخاعی) است. به طور برجسته يه بيماری مربوط به ماده سفيد است. ماده ی سفيد از از فيبرهای عصبی ساخته شده است که مسئول انتقال ارتباصات بين قسمت های داخلی خود سيستم عصبی مرکزی و سيستم عصبی مرکزی با اعصاب ساير نقاط بدن است.

در بيماران مبتلا،تکه های اسيب ديده و ضايعات در قسمت هايی از ماده ی سفيد سيستم عصبی مرکزی به وجود می آيند. در محل يک ضايعه،ماده ی عايع عصب(ميلين) از دست می رود . از نظر کلينيکی مالتيپل اسکلروزيس شرايط سختی برای توصيف کردن دارد زيرا اين بيماری غير قابل پيش بينی و متغير است. بسته به اينکه چه مناطقی از سيستم عصبی مرکزی الوده بشوند و به چه مقدار آسيب ببينند،نوع و شدت شکايات می توانند خيلی متفاوت باشند.
هيچ دو نفری نيستند که به اين بيماری دقيقاً از يک راه مبتلا شوند و هيچ دو نفری نيستند که حالات يکسانی از خود در اين بيماری نشان دهند. به هر حال مراحل مختلف بيماری بين هر فرد و کل جمعيت به طور عمده در زمان و محل ضايعه متفاوت هستند. ولی هم تحت يک پروسه يکسان که شامل از بين رفتن غلاف ميلين اعصاب است به اين بيماری دچار می شوند.
اگرچه تحقيقات اخير نشان داده است که تشکيل بيوشيميايی ضايعات، بين فرم های مختلف بيماری متفاوت است،ولی اين دليل تفاوت بين علائم افراد مختلف نيست، اين به دليل آن است که تخريب يک ناحيه می تواند علايم کاملاً متفاوت با تخريب ناحيه ديگر داشته باشد.
به طور کلی افراد مبتلا به اين بيماری می توانند از دست رفتن کامل يا جزيی عملکردهايی را که به وسيله مغز يا نخاع کنترل می شوند يا پيام هايشان از آن نواحی عبور می کند را تجربه کنند.

Ms انواع مختلف بيماری

بر طبق براورد نورولوژيست ها چهار نوع اصلی وجود دارد(تمام نمودارها درجه ناتوانی را در طول زمان نشان می دهند-جايی که دو خط در نمودار وجود دارد دو روند مختلف از يک فرم و شکل بيماری را مشخص می کند.)

-نوع تخريبی(عود کننده)/بهبودی1

اين نوع به وسيله يک روند بازگشتی شناخته می شود (همچنين ب عنوان تشديد نيز شناخته می شود.) در طول زمان نشانه های جديد می توانند ظاهر شوند يا اينکه عليائم قديمی دوباره شکل بگيرند يا تشديد شوند. به دنبال مرحله تخريب دوره هايی از بهبود وجود دارد،و اين بهبودی به صورت جزيی يا کلی بعد از دوره های تخريب به وجود می آيد. تخريب و پيشرفت بيماری ممکن است چند روز يا چند هفته يا چند ماه به طول بينجامد و دوره های بهبود هم میتواند آهسته،تدريجی يا به گاهی اوقات ناگهانی باشد.کسر زيادی از افرادی که به مالتيپل اسکلروز مبتلا هستند در ابتدا به اين نوع از بيماری مبتلا هستند. اين نوع معمولا ً در سن 30 تا 40 سالگی اتفاق می افتد و در زنان دو برابر مردان است.



2-پيشرونده ثانويه:

بعد از چند سال بسياری از افرادی که دچار حالت نوع يک هستند وارد مرحله پيشرونده ثانويه بيماری می شوند. که اين مرحله به وسيله بدتر شدن وضعيت بيماری در طول دوره های تخريب مشخص می شود.در فاز ابتدايی اين مرحله، بيمار هنوز ممکن است دوره هايی از بازگشت و عود کردن بيماری را تجربه کند اما بعد از مدتی اين مرحله به يک پيشرفت تدريجی و گام به گام تبديل می شود. افراد دچار اين نوع از مالتيپل اسکلروز میتوانند روزها و هفته های خوب و بدی را تجربه کنند اما صرف نظر از بهبود جزيی بعد از عود کردن بيماری بهبودی حقيقی وجود ندارد. بعد از 10 سال،50% از مبتلايان به نوع يک بيماری ام اس وارد فاز دوم اين بيماری می شوند. بعد از 25 تا 40 سال اين الگو به 90% افزايش می يابد.
3-مالتيپل اسکلروز عود شده پيشرفته:


اين فرم از بيماری به دنبال يک دوره پيشرونده از بيماری قرار دارد که در اين حالت دوره هايی از تشديد بيماری وجود دارد که بعد از آن يک بهبود سريع وجود دارد اما از يک دوره به دوره ی ديگر علائم به صورت تدريجی تشديد می شوند.
4- پيشرنده اوليه:

اين توع از بيماری ms به صورت دوره ای از پيشرفت تدريجی بيماری که در آن هيچ نوع بهبودی وجود ندارد شناخته می شود.
ممکن است دوره هايی از توقف پيشرفت بيماری وجود داشته باشد و مانند نوع پيشرونده ثانويه افراد میتوانند روزها و هفته های خوب و بدی را تجربه کنند.افراد مبتلا در طول مدت دوره های تخريبی و بهبودی با هم تفاوت دارند و معمولاً شروع فاز پيشرونده ثانويه در افراد بيمار در اواخر 30 سالگی يا اوايل 40 یالگی قرار دارند میباشد، در مردان و زنان نيز به يک تسبت ظاهر میشود و شروع فعاليت بيماری در ناحيه طناب نخاعی ميباشد ومغز را درگير نمی کند. با اينکه نوع پيشرونده ی اوليه در ابتدا به ناحيه مغز نيز آسيب می زند ولی اثرات کمتری نسبت به فازهای پيشرفته نوع1 و نوع 2 بر روی مغز باقی می گذارد برای همين افراد مبتلا به نوع پيشرونده ی اوليه کمتر دچار اختلالات شناختی می شوند.
( در هر 4 نمودار نشان داده شده روند پيشرفت بيماری می باشد که گاهی اوقات همراه با بهبودی بازگشت به حالت اول و گاهی اوقات با پيرفت بيشتر بيماری به سمت مراحل بالاتر و خطرناک تر همراه است.)


آيا اعصاب بعد از دست دادن غلاف ميلين خود بهبود می يابند؟

بعد از از دست رفتن غلاف ميلين اعصاب حالات مختلفی می تواند رخ دهد. در مرحله ی التهاب تدريجی اعصاب نورون هايی که تخريب نشده اند به کار خود ادامه می دهند و دست کم در مراحل بتدايی حالت تخريبی/بهبودی دوره هايی از بهبود را شاهد هستيم.
اکسون های بدون غلاف می توانند علکرد قابل توجهی از خود علارقم از دست غلاف ميلين خود نشان دهند. تحقيقات اخير نشان داده که آنها تعداد بيشتری کانال های سديمی توليد می کنند. اينها دروازه های ويژه ای هستند که به صورت اينتگرال پيام های اعصاب را ارسال میکنند. اين افزايش کانال های سديمی با بهبودی درMs در ارتباط است.
سيستم عصبی مرکزی يک ارگان بسيار شکل پذير است و راه های جديد عصبی و ارتباطات آن میتوانند در اطراف ناحيه ی آسيب ديده به وجود بيايند. مانند اينکه يک موتور سوار که برای گذر از ترافيکی که در مسير او قرار دارد از يک مسير باريک برای عبور استفاده می کند. اگرچه مشخص است که اين مکانيسم در ارتباط با بهبودی می باشد ولی هنوز مطالب زيادی در اين حوزه وجود دارد.
ميلين سلول های نگهدارنده در سيستم عصبی مرکری می باشد،اليگودندرسيتها،میتوانند حامی و ضامن عمل ترميم ميلين باشند-فرايندی است که به موجب آن غلاف ميلين اصراف اکسون ها ترميم می شود. علارفم اين امر که تست ها به طور بالقوه ای نشان دهنده ی آن هستند که آکسون های ترميم شده به خوبی آن دسته از اکسون هايی که هرگز دچار تخريب نشده اند عمل نمی کنند البته برای افراد مبتلا به مالتيپل اسکلروز گاهی اين موضوع غير قابل لمس است.اگرچه ترميم غلاف معمولاً ميلين فقط در حاشيه ضايعات ايجاد می شود ولی باز هم به عنوان يک فاکتور کمک کننده در بهبود مطرح است.
ترميم ميلين ممکن است برای مدت اندکی بيشتر طورت نگيرد،حداقل برای يک زمان طولانی صورت نمی گيرد، که ناشی از کمبود اليگودندرسيت ها است. زمانی که اين اتفاق می افتد نرون ها شروع به عملکرد به شکل غير طبيعی می کنند،اما اکسون بدون اسيب باقی می مانند.گاهی اوقات بعد از گذشت يک زمان طولانی و گاهی برای سال ها يک اکسون میتواند خود به خود غلاف ميلينش ترميم شود و دوباره بيشتر عملکردی را که فرض می شد که به طور هميشگی از دست داده است بازيابد.
ميلين از دست رفته می تواند به وسيله ی يک بافت اسکار( شبيه به بافتی است که در هنگام برش خوردن و زخمی شدن پوست محل بين دو برش را پر می کند) پوشيده شود. در واقع نام اين بيماری هم از همين جا گرفته شده است به طوری که مالتيپل به معنی زياد و اسکلروز به معنی شکل اسکار می باشد.
بافت اسکار می تواند مانع از تشکيل غلاف ميلين جديد شود و اکسونی که دچار اين عارضه شود ديگر نمی تواند عملکرد پيشين خود را باز يابد.
چنين اکسونی میتواند رفته رفته پژمرده شود و عملکرد خود را به طور کامل از دست بدهد و مشخصاً اين اکسون هرگز دوباره شروع بع فعاليت نمی کند. از نظر الکتريکی شبيه اين می باشد که يک کابل را به وسيله ی سيم چين قطع کنيم.

يه ضرب المثل جالبی برای اين بيماری هست که ميگه:

"Hope for the best, but prepare for the worst".
به بهترين ها اميد داشته باش،ولی خودت رو برای بدترين ها آماده کن.


علل ايجاد بيماری Ms:

1- خود ايمنی
2- وجود عوامل بيماری زا
3- عوامل ژنتيکی
4- آسيب به سد خونی مغزی
5- اختلالات بيوشيميايی در چرخه اوره
6- رژيم و کمبود ويتامين
7- واکنش های آلرژيک و عوامل ديگر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر