۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

آزمايشگاه

امروز رفتم آزمايشگاه يه آزمايش بدم تا يه چک کلی کرده باشم وقتی رفتم اونجا فهميدم واقعاً پول در اوردن هم مغز درست و حسابی مي خواد و طرف بايد يه مدير واقعی باشه تا هم بتونه اون آدم هايی که اونجا کار ميکنن رو سر و سامون بده (فکر کنم حدود 50 تا يا بيشتر ميشدن) و هم کسايی رو که مراجعه ميکنن رو کاری کنه که شلوغ نشه. خلاصه اينکه هر کاری که آدم ميخواد انجام بده بايد دو چيز داشته باشه يکی مغز اون کارو و يکی هم اعتماد به نفس و فکر کنم دومی خيلی مهمتره چون من خيلی ها رو ميدونم که مورد اول رو ندارن ولی خيلی ها رو که فکر درستی دارن ولی اعتماد به نفس ندارن رو دور خودشون جمع ميکنن و اونا رو خوب مطيع خودشون ميکنن.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر